کتاب جادوی فکر بزرگ کتابی در مورد موفقیت که بیش از شش میلیون نسخه‌ی چاپی از آن در سراسر جهان فروخته شده است. کتابی که نه تنها افراد مشتاق موفقیت بلکه نویسندگان و سخن‌ران‌های موفقیت آن را خوانده و در آثارشان از آن یاد می‌کنند. اگر اهل خواندن کتاب‌های موفقیت باشید بارها و بارها در کتاب‌های دیگر نام کتاب جادوی فکر بزرگ به چشمتان خورده است.

معرفی کتاب جادوی فکر بزرگ

موفقیت افراد بیشتر از آنکه به هوش آنها بستگی داشته باشد به تفکر آنها بستگی دارد. نویسنده کتاب جادوی فکر بزرگ اعتقاد دارد، تا بزرگ فکر نکنیم و تا خود را باور نداشته باشیم به جایی نمی‌رسیم. این کتاب به ما می‌آموزد چگونه تفکری داشته باشیم که ما را به سمت موفقیت‌های بیشتر و بزرگ‌تر هدایت کند. در این کتاب تفاوت افراد ناموفق و موفق و تفاوت افرادی که بزرگ فکر می‌کنند با دیگران به وضوح مشخص می‌شود.

در همان ابتدای کتاب بخشی به نام <کارهایی که این کتاب برای شما انجام می‌دهد> وجود دارد که هدف از نگارش و خواندن این کتاب را به صورت کامل توضیح می‌دهد. نویسنده در ۱۳ فصل به ما نشان می‌دهد که چرا و چگونه بزرگ بیندیشیم و چگونه از این ابزار قدرتمند در زندگی خود استفاده کنیم.

خود کتاب مدعی است که روش‌های گفته شده در آن برای عمل کردن است و نه فقط خواندن و تقریبا هرکسی که می‌شناسم و این کتاب را خوانده است معتقد است که این کتاب یکی از آن کتاب‌هایی است که باید هر کسی بخواند و بعد از خواندن آن به شرط عمل به حرف‌هایش، تاثیر شگرفی در زندگی خود مشاهده خواهیم کرد. کتاب جادوی فکر بزرگ را می‌توان در کتابخانه بیشتر مدیران و صاحبان کسب‌وکار پیدا کرد.

ترقی نصیب افرادی می‌شود که به پیشرفت ایمان دارند و برای دستیابی به آن می‌کوشند.

درباره دیوید جوزف شوارتز

دکتر شوارتز(1927-1987) استاد دانشگاه و سخن‌ران انگیزشی بود که کتاب جادوی فکر بزرگ را در سال 1959 نوشت و در همان سال این کتاب در لیست کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز قرار گرفت. از آن سال تا کنون بیش از ۶ میلیون نسخه از این کتاب چاپ شده است و همچنان نیز چاپ و فروش آن در سراسر جهان ادامه دارد.

تجربه مطالعه کتاب جادوی فکر بزرگ

جادوی فکر بزرگ از آن دسته کتاب‌هایی است که بیشتر آدم‌های موفق خواندن آن را به دیگران توصیه می‌کنند. وقتی از چندین نفر در مورد یک کتاب بشنوید، انتظار شما از خواندن آن کتاب بالا می‌رود. اما چون سال‌ها از نگراش این کتاب می‌گذرد، من با این فکر که احتمالا موضوعات و ایده‌های این کتاب را در کتاب‌های جدیدتر خوانده‌ام و دیگر چیز جدیدی برای من ندارد شروع به خواندن این کتاب کردم. اما با کمال تعجب به ایده‌هایی رسیدم که قبلا جای دیگری نخوانده بودم.

برای مثال آقای شوارتز برای توجیه فکر بزرگ خاطره‌ای را از زمان تدریس خود در دانشگاه تعریف می‌کند. در آن زمان او از دانشجویانش پرسیده که “چطور می‌شود کاری کرد که دیگر زندان نداشته باشیم؟” همه‌ی دانشجویان گفته بودند این کار غیر ممکن است. در جواب آقای شوارتز گفته بود “بیایید برای چند لحظه فکر کنیم این محال شدنی است. اگر ایده‌ای به ذهنتان می‌آید آن را تعریف کنید.” او در آن جلسه چندین ایده عالی در مورد آموزش، پیشگیری و تنبیه‌های جایگزین گرفته بود. شاید هیچ کدام از آن ایده‌ها زندان‌ها را به کل حذف نکنند اما مطمئنا با به کارگیری آن‌ها آمار زندانی‌ها بسیار کمتر می‌شود.

نکته مهم این داستان اینجا بود که ما با این پیش‌فرض که کاری محال است، اجازه‌ی فکر کردن به خودمان در مورد بسیاری از ایده‌ها و مسائل را نمی‌دهیم. اگر باور کنیم که می‌توانیم و می‌شود، ایده‌ها به سمت ما می‌آیند.